مردم شناسی استان مرکزی

معرفی آداب ورسوم وسنت ، جشن ها ومراسم عزاداری  استان مرکزی

آداب و رسوم

امروزه مطالعه جلوه ها و ساختار زندگی اجتماعی، شناسایی و آشنایی با شیوه زندگی و معیشت مردم مناطق مختلف جهان، درک آداب و رسوم ونوع عقاید و ارزشهای حاکم بر قومیت ها، طبقات و اقشار متعدد گروههای انسانی با توجه به موقعیت جغرافیایی و استقرار و پراکندگی آنها به عنوان یکی از مهمترین منابع جذب جهانگردان بین المللی بشمار می رود. این رشته در صنعت گردشگری توانسته است گرایش های مختلف توریسم فرهنگی، اجتماعی و مردم شناسی را به طور قابل توجهی در سطح جهان گسترش دهد. ازاین نظر کشور ج . ا. ایران با توجه به تنوع قومی، برخورداری از تنوع آب و هوایی، موقعیت چهار راهی و پل ارتباطی بین شرق و غرب همواره در طول تاریخ بعنوان مرکز تبادل فرهنگ ها و کشور قومیتها، لهجه ها، شیوه های معیشت، مساکن، آداب و رسوم گوناگون و تنوع پوشش و رنگ و لباس به عنوان سرآمد کشورهای جهان مطرح بوده است.

استان مرکزی هم با توجه به قدمت و تاریخ کهن خود، سرشار از اینگونه آداب و رسوم و عقاید مذهبی و اجتماعی است که از جمله مهمترین آنها می توان به مراسم قالی شویان مشهد اردهال ، بیل گردانی شهر نیم ور، مراسم اهو اهو روستای خورهه، جشن کوسه ناقلدی یا جشن سده روستاهای استان، مراسم ازدواج، شب چله ، اولین برف زمستان در اکثر مناطق استان، مراسم کردعلی شهرستان خمین، مراسم باران خواهی تفرش، مراسم عید فطر و قربان، عید غدیر و عید نوروز، مراسم نخل گردانی عاشورا تفرش و مراسم تعزیه و عزا و انواع بازی ها و رقصهای محلی، اشاره کرد.

مراسم شب چله

در این شب خانواده های فامیل و عروس و دامادها به خانواده بزرگترها می روند و در آنجا بعد از خوردن شام، انواع میوه و شیرینی صرف می کنند و تا نیمه های شب شعر، قصه و کتاب حافظ می خوانند، در این شب هفت نوع خوراکی و تنقلات از جمله هندوانه می خورند. خانواده های داماد که دختری را به نامزدی پسرشان انتخاب کرده اند، هدیه ای برای او می فرستند. در اکثر روستاها در شب چله گوسفندی را که در فصل بهار وتابستان پروار کرده اند ذبح کرده و برای مصرف میهمان شام می پزند.

مراسم چهار شنبه سوری و عید نوروز

 آخرین چهارشنبه سال مردم استان مرکزی هنگام غروب آفتاب آتش روشن کرده و از روی آن با گفتن جملاتی همانند زردی بگیر – سرخی بده، غم برو- شادی بیا، نکبت برو، محنت برو، روزی بیا، سیا برو- قرمز بیا می پزند و شادی می کنند.

همچنین در هنگام تحویل سال جدید ، همه اعضای خانواده اطراف سفره هفت سین می نشینند و دعا و قرآن می خوانند تا سال جدید شروع شود. بعد از تحویل سال اعضای خانواده دست پدر و مادر را می بوسند و پدر به تمامی اعضا خانواده دو عدد تخم مرغ و یک جفت جوراب و مقداری پول داده و شروع به خوردن شیرینی و تنقلات روی سفره می نمایند.

مراسم ازدواج

انجام تشریفات و رعایت آداب و رسوم ازدواج در استان مرکزی از زیبایی ها و جذابیت های خاص خود برخوردار است. خواستگاری توسط واسطه ای از سوی خانواده داماد، نشست خانواده عروس و داماد و فامیل های نزدیک برای خرج بری و بله برون و تعیین مهریه ، برگزاری مجلس عقد، حنابندان، عروس برون (بردن عروس) ، مراسم پا انداز جلوی عروس، شام شب سوم، دعوت شب هفتم و برگزاری پاتختی و پاگشا برای عروس و داماد از جمله مراسمی است که با رعایت تمام آداب و رسوم سنتی از سوی خانواده عروس و داماد انجام می شود.

مراسم اهو اهو

در غروب روز چهاردهم ماه مبارک رمضان همزمان با میلاد مبارک امام حسن مجتبی (ع) تعدادی از کودکان و نوجوانان روستای خورهه محلات به دسته های مختلفی تقسیم شده و به در خانه های اهالی خورهه می روند و با صدای بلند شعر می خوانند و اهو اهو می گویند. معمولاً منازلی که بچه دارند مقداری تنقلات و آجیل به فرزند خود داده تا برای گروه شعر خوان اهو اهو بیاورد این مراسم حدود ۳ ساعت طول می کشد.

در شعر نام فرزند کوچک که مثلاً احمد است به طریق زیر می آورند:

احمد خان شمایید، اهو اهو  از خانه دربیایید، اهو اهو    که مردم دشمنتند، اهو اهو     به قصد کشتنتند، اهو اهو      بلبلان ریختند بر سر چنار، اهواهو    جیک جیک می کنند، اهواهو   اشرفی بیار، اهواهو    خرکی خریده ام، اهواهو     دمکش بریده ام، اهواهو     یه چوب می زنم ، پا میشه ، اهواهو    آجیل بیار زودی اهو اهو

مراسم بیل گردانی

از حدود نیمه اسفند هر سال کشاورزان اهالی شهر نیم ور و باقر آباد محلات برای لایروبی رودخانه بزرگ نیم ور یا شاه جوی به صورت دسته جمعی و مطابق با زمین خود، اقدام می کنند. بعد از پایان عملیات لایروبی همگی در کنار سد نیمور که از سدهای قدیمی و تاریخی استان است، جمع می شوند. این لایروبی ممکن است چند روز طول بکشد. هنگامیکه بعد از لایروبی آب به پخشگاه (محل توزیع آب) می رسد، مردم جشن گرفته و به سبک ورزشهای پهلوانی اقدام به گرداندن بیل ها می نمایند. بدین طریق که ۴ بیل را در یک دسته و ۳ بیل را در دسته دیگر به هم بندند و افراد آنها را برداشته و به دورسر خود می چرخانند، اگر بیل ها به هم نخورده برنده است و مورد تشویق مردم قرار می گیرد.

شروع جشن از آنجا بود که وقتی جوی روبان ( بیل دارها ) پس از حدود ۲۰ روز کار دسته جمعی و توانفرسا کار را به پایان رسانیده به سوی ده برمی گشتند ، در بالای باغها توقف می کردند و یک نفر را به ده می فرستادند تا مردم را خبر کرده ، اسبی را به پیشواز بیاورند و خود با بیلهای طناب پیچی شده به تمرین می پرداختند . در آبادی اسبی را انتخاب و تزیین کرده به پیشواز بیل دارها می فرستادند و یک نفر از بیل دارها که لباس نظامی پوشیده بود  گروه را که تعداد آنها بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ تن بوئد تا نیم ور همراهی می کرد . در آبادی و در محل برگزاری مراسم ( میدان پاچنار ) گروه نوازندگان به همراه عده ای از مردم نیم ور و سایرین که برای بازدید آمده بودند با شادی و هلهله به استقبال سوار و گروه بیل دارها می رفتند  .

در این میان ، ابتدا مراسمی مثل سان و رژه توسط گروه بیل دارها اجرا می گردید و سپس نوبت به بیل گردانی می رسید . برای بیل گردانی هفت بیل را انتخاب می کردند ، چهار تا از آنها را در یک دسته و سه تای دیگر را در یک دسته با طناب محکم به هم می بستند ، هر بیل گردانی می بایست چهار بیل را در یک دست ( معمولاً دست راست ) و سه بیل دیگر را در دست دیگر بگیرد و مانند میلهای ورزشی زورخانه به دور سر بچرخاند . در این میان تعداد دورها خیلی مطرح نبود و یا به عبارت بهتر تا چند دور نیز اگر بیلها به هم نمی خورد « بیل گردان » برنده محسوب شده ، مورد تشویق جمعیت قرار می گرفت .این نمایش پس از دو سه ساعت هیجان با چند صلوات تا سال دیگر به پایان می رسید . این مراسم بین نوروز تا سیزده انجام می گرفت ( فروردین ماه ) و بستگی به میزان خرابی نهرها و بارندگی و وضعیت هوا داشت .

مراسم کرد علی

در شهر خمین مردم اعتقاد دارند که شخصی به نام کرده (کردعلی) در شبهای چهلم، چهل و یک و چهل و دوم فصل زمستان به کوه می رود ولی چون در هنگام برگشت راه را گم می کند، مردم بایستی به روی بامهای خود آتش روشن کنند تا او روشنایی آتش را ببیند تا به شهر بر گردد.

مراسم باران خواهی

در روستاهای شهرستان تفرش، هنگامیکه میزان بارندگی از حد معمول سالیانه کم می شود، مردم برای تقاضای باران جهت آبیاری باغها و مزارع، اقدام به پخش آش نذری با وسایلی که اعضای محل هدیه کرده اند، می کنند. بعد از پخت آش مقداری از آن را به علامت ریزش باران از ناودان خانه پایین می ریزند و از خداوند تقاضای باران می کنند. سپس برای تک تک خانه ها کاسه ای آش برای خوردن می فرستند.

مراسم اولین برف زمستان

در شهر محلات وقتی که اولین برف زمستان می بارد رسم است که کودکان و نوجوانان مقداری از برف را بر روی طبق و سینی می گذارند و به در منازل می برند و در می زنند تا صاحبخانه بیاید و برف را بگیرد آنگاه صاحبخانه در عوض برف مقداری شیرینی و تنقلات در سینی می ریزد.

جشن کوسه ناقلدی(ناقالی):

بنا بر یک افسانه قدیمی ،حضرت موسی که در خدمت شعیب چوپانی می کرد،یک بار ۵۰روز به نوروز مانده سری به گوسفندان زد ومتوجه شد که همگی دو قلو  به دنیا آورده اند. چون به خانه بازگشت از شدت شادی وخوشحالی به همسر خود مژده داد وبه شادمانی پرداخت. این جشن در روزگاران قدیم مخصوص چو پانان وگله رانان بوده ولی امروزه ،دلاکان ،حمامی ها وافراد متفرقه  وبی چیز ،ناقلدی راه می اندازند. بازیکنان در این جشن ۵ تا ۱۰نفرند. نفر اول با پوشیدن لباس چوپانان  و به سر کردن پوست بزغاله وتزئین خود ،به نقش کوسه یا ناقالی در می آید. نفر دوم پسری پانزده ساله با پیراهن وچادری زنانه ،نقش عروس کوسه را دارد. دو نفر دیگر هر کدام دو شاخ به سرشان می بندند.وچند زنگ به خود می دوزند (این دو نفر تکه نام دارند). از این دو نفر یکی توبره (خور جینی بزرگ) به دوش می اندازد وانعام مردم را جمع آوری می کند.در این میان دو تا سه نفر هم ساز ودهل دارند که نوازنده گروهند .

کوسه که در پیشاپیش  گروه حرکت می کند با دستان خود صدای زنگهای بسته شده به خود را در می آورد و سپس وارد خانه ای می شود (در این روز مردم درب خانه را باز نگه می دارند)وبا پاشنه کفش  ویا چوب دستی خود ضربه ای به طویله می زند با این اعتقاد که این کار شگون دارد .وخیر وبرکت برای صاحب خانه می آورد.کوسه همچنان صدای زنگها را در می آورد.اشعاری را می خواند.بعد از آواز خوانی کوسه .دو تکه (افرادی که در پوست بز نر هستند ) با یکدیگر چوب بازی می کنند وعروس و کوسه با هم می رقصند.اوج جشن وهنر نمائی کوسه وهمراهان در منزل کد خدای ده است . در این خانه کوسه هنر نمائی را به حد کمال می رساند و صاحبخانه مبلغی پول یا خوراکی به کوسه می دهد. این جشن علاوه بر روستاهای آشتیان ،در روستاهای محلات واراک وهمچنین در سرزمیتهای شمالی (گیلان و مازندران )وغرب کشور (آذربایجان وکردستان)با اندک تفاوتی برگزار می شده است.

سیزده بدر:

سیزده بدر مراسم عمومی و فرهنگی کشور است که در نقاط مختلف کشور به شیوه های گوناگون برگزار می شود .در خنداب و آبادیهای اطراف آن (شمال غربی اراک) این مراسم به شکل خاصی اجرا می گردد در این روز افراد به چهار گروه مردان ،زنان ،دختران و پسران  تقسیم می شوند و هر یک از گروهها جداگانه به دشت وصحرا می روند.تهیه خوراک و وسایل لازم در این روز به عهده گروه مربوطه است در این روز بازیهای مختلفی مانند ((الک دو لک)) و((کوشک معلق )) انجام می شود ودر پایان روز هر یک از گروه ها به رودخانه نزدیک شده وبا انداختن سنگ به داخل آب ، بر این باورند که بلا .سختی ونحوست سیزده را از خود دور می سازند.

نخل گردانی خمین

مقدمات برگزاری مراسم نخل گردانی از اولین روز ماه محرم با « نخل بندی » در امامزاده ابوطالب  خمین آغاز می شود. در اتاقکی که در این امامزاده قرار دارد نخل بزرگی را به طول ۴ متر، عرض ۲ متر و ارتفاع ۴ متر قرار  می دهند که در طول دهه محرم توسط حاجتمندان شهر آذین بسته می شود که به نخل بندی مشهور است.حاجتمندانی از مناطق مختلف استان مرکزی به این امامزاده می آیند و نخل را با پارچه های سیاه و سبز آذین بندی می کنند.

این نخل صبح روز عاشورا از اتاقکی که در آن تعبیه شده است بیرون آورده می شود و در میدان پانزده خرداد خمین روی زمین گذاشته می شود تا دسته های عزاداری به عنوان نمادی از تابوت امام حسین (ع) به آن ادای احترام کنند. در ساعت ۴۵/۱۱ همین روز نخل بر شانه های بیش از چهل نفر از عزاداران از طریق خیابان امام خمینی به میدان عاشورا (که در گذشته به «چال نخل» معروف بود) حمل می شود و عزاداران بر سر و سینه زنان به دنبال آن راه می افتند.طول این مسیر یک کیلومتر است. در ظهر عاشورا نخل در میدان عاشورا بر زمین گذاشته می شود، علم ها به حالت نیمه برافراشته در می آیند و پس از نماز جماعت ظهر و عصر مراسم عاشورای خمین به پایان میرسد.

بر طبق اسناد تاریخی و شنیده های مردم از پدرانشان قدمت این مراسم به اواخر دوره قاجار بر می گردد و به جرات می توان گفت که نخل گردانی قدمتی صد ساله دارد.مردم از سراسر استان مرکزی در روز عاشورا به خمین می آیند تا به امام حسین (ع) ادای احترام کنند.

نخل دارای بانیانی بوده که نسل به نسل این حقوق به فرزندان آنها اتنقال می یافته که پلاک اسامی بعضی از آنها بر چوب زیرین نخل کوبیده شده است.

مراسم نخل گردانی تفرش

روز عاشورای حسینی در محله فم تفرش، مراسم نخل گردانی صورت می گیرد. افراد مسن و پیش کسوتهای محله نخل را تزئین کرده و در مراسم عزاداری هر یک از اعضای طایفه ساکن محله زیر یکی از تیرهای نخل را می گیرند و در پیشاپیش هیئت های سینه زنی و زنجیر زنی به حرکت در می آیند. مردم نذورات خود را به کسی که در جلوی نخل حرکت می کند می دهند. در داخل اتاقک نخل تعزیه خوانی می نشیند و روشه و نوحه می خواند.

آئین جغجغه زنی در روستای انجدان اراک از آئین های کهن در ماه محرم

این آئین معنوی یکی از رسوم دیرین مردم روستای انجدان است که در عزاداری ماه محرم و در شام غریبان برگزار می شود.

قدمت این مراسم کهن به دوره تیموری و صفویه می رسد و مردم عزادار این روستا در روزهای نهم و یازدهم محرم اجرا می‌شود.

در روز نهم محرم مردم محله پایین انجدان با آیین های سوگ و عزا به سمت محله بالا حرکت می کنند و درحالیکه ابزاری چوبی و خراطی شده به نام جغجغه را در دست دارند با نوایی موزون به جای کوبیدن بر سینه، آن را به هم می کوبند.

در این مراسمیک مرشد و رهبراست که نوحه های اصیل و خاصی را قرائت می کند و مردم در پاسخ به نوحه ها با اشک و مویه جغجغه می زنند.

این آیین معنوی یکی از رسوم مذهبی و برخاسته از فرهنگ بومی مردم روستای انجدان است که در فهرست آثار معنوی کشور به ثبت رسیده است . در روز تاسوعای حسینی مردم محله پایین انجدان با آیین های سوگ و عزا به سمت محله بالا حرکت می کنند و درحالیکه ابزاری چوبی و خراطی شده به نام جغجغه را در دست دارند با نوایی موزون و حزن انگیز به جای کوبیدن بر سینه، جغجغه می کوبند.

تمام طبقات اجتماعی و افراد روستا در این آیین معنوی محرم دخیل هستند و شرکت دارند. روستای انجدان در ۳۷ کیلومتری اراک واقع شده و یکی از روستاهای دهستان مشک آباد بخش مرکزی شهرستان اراک در استان مرکزی است.

انواع غذاهای سنتی

مهم ترین غذاهای محلی استان مرکزی عبارتند از:  آبگوشت – کله پاچه – آش رشته – آش دوغ – آش کشک – آش اشکنه( اِوگًرمَه ) – آش جو( جِودو) – حلیم – آش ترخینه (ترخینه شکمه ) – آش لوبیا – کله گنجشکی- کوفته  – شیربرنج – شله زرد – انواع سوپها – پتله پلو – رشته پلو – انواع پلو با خورشت ها -آب دوغ خیار-گوره ماست – خاگینه -شامی – کوکو و… .   که هر یک از این غذاها به شیوه های متفاوتی تهیه می شوند .

انواع چاشنی ها

چاشنی ها و سالاد هایی که به صورت محلی تهیه می شود و همراه با غذا سرو می شود عبارتند از :

انواع ماست :  ماست – ماست موسیر – ماست چکیده – ماست و خیار – ماست  همراه با انواع سبزیهای خشک شده

 دوغ و انواع لبنیات  – انواع ترشی ها  – انواع شور – انواع سبزی ها

آبگوشت دوغ دار  ( دودار )

یکی از غذاهای سنتی مردم در شهر اراک آبگوشت دوغ دار است که با لهجه اراکی (دودار) هم گفته می شود مانند آبگوشت ساده طبخ می شود با این تفاوت که در این آبگوشت از سیب زمینی، لیمو عمانی و رب استفاده نمی شود.

شیر جوش

شیر جوش غذایی است که از شیر گوسفند تهیه میشود و معمولا چوپانان تهیه می کنند . شاید اگر چوپان شیر جوش نخورد توانایی همراهی گله را در کوه کمر نداشته باشد .

مواد لازم :شیر گوسفند، مقداری قره قوروت ، تعدادی سنگ کوچک و تمیز ، پارچه ایی جهت صاف کردن شیر

روش تهیه :

در هنگام ظهر که چوپان گله را جهت استراحت به محل استراحت آنها که معمولا در نزدیکی آب می باشد انتقال میدهد  و بعد از اینکه گله آبی خورد و شروع به استراحت کرد یا اصطلاحا قاش کرد چوپان نیز به سراغ  گوسفند های ماده ایی که شیر دارند رفته و به مقدار کافی شیر می دوشد و به محل استراحت خود بر میگردد سپس بعد از صاف کردن شیر و آماده کردن آن تعدادی سنگ را در آتش (ذغال سرخ) گذاشته تا داغ شوند بعد از داغ شدن سنگ ها آنها را یکی یکی و با صبر و حوصله داخل شیر می اندازد و تا حدی ادامه میدهد تا شیر شروع به جوشیدن کند و در نهایت سنگ ها را درآورده و مقداری قره قوروت را بسته به میل خود  در آن حل میکند در این حالت شر جوش آماده است و معمولا نون را در آن تلیت کرده و یا با نون می خورند که بسیار خوشمزه و مقوی است و معمولا شهر نشین ها که با شیرجوش آشنایی دارند زمانی که به روستا می آیند به چوپانان سفارش تهیه می دهند

آش جو (ترخینه جو):

از آش‌های مرسوم، یکی آش جو است که با کمی ‌تغییر در بیشتر شهرستان‌های استان تهیه می‌ شود. مواد اصلی آن جو به صورت پوست کنده یا نیم کوب یا بلغور آن است و حبوبات که شامل نخود ، لوبیا و عدس است. در بعضی مناطق سبزی هم دارد که شامل تره، جعفری، اسفناج، گشنیز و شوید است و به دلخواه، چغندر نیز اضافه می ‌کنند.

روش پخت این آش به این صورت است که یک روز قبل، حبوبات و جو را در آب خیس می کنند. سپس صبح روز بعد حبوبات و جو را بار می‌ گذارند و در صورتی که از سیرابی استفاده کنند، سیرابی را هم به آنها اضافه می‌ کنند. بعد از مدتی سبزی و چغندر را اضافه ‌کرده و در آخر کشک و پیاز داغ و گاه پونه یا نعناع داغ را اضافه می ‌کنند. نمک و زردچوبه را در هنگام پخت داخل آش می ‌ریزند.

آش شیر (ترخینه شیر)

این آش از ترخینه شیر (گندم نیم‌کوب که در شیر پخته شده و بعد خشک شده است) تهیه می ‌شود. مواد دیگر آن، سیب زمینی ، پیاز داغ، نمک و زردچوبه است. این خوراک بیشتر به عنوان صبحانه مصرف می ‌شود و با نان خورده می‌ شود.

آش حلیم:

این غذا با حلیم متفاوت است و خاص شهرستان دلیجان است. حلیم شامل بلغور و گوشت است، در حالی ‌که آش حلیم، حبوبات نیز دارد، یعنی از بلغور، حبوبات (نخود، لوبیا و عدس) و گوشت تهیه می ‌شود که خوب می ‌پزند و بعد آن را می‌ کوبند. وقتی آش، حالتی به هم آمیخته و سفت به‌ خود گرفت، آن را روی نان می ‌ریزند و می ‌خورند.

آش انار:

این آش از بلغوری تهیه می ‌شود که یک روز در آب انار خیسانده شده و بعد در آن جوشانده می‌ شود. حبوبات را جدا می ‌پزند و بعد سبزی آش را به آن اضافه ‌کرده و در آخر بلغور با آب انار پخته شده را داخل آش می‌ ریزند.

نوع دیگر آش انار که در تفت پخته می‌ شود، همان آش رشته یا آش جو است که قاتق آن به ‌جای کشک ساییده شده، انار به ‌صورت دانه انار خشک شده یا رب انار است.

آش بی‌بی‌ سه‌شنبه:

این آش بیشتر جنبه نذری دارد. به ‌طوری‌ که یک داستان نیز پشتوانه آن است و طبق این داستان زنان این آش را نذر می‌ کنند و حاجت می ‌گیرند.

مواد آش عبارتند از: نخود، لوبیا، عدس، بلغور و گوشت که البته بیشتر در اراک رایج است و در مناطق دیگر آشی به این نام نیست، بلکه برای نذر سفره بی‌بی‌سه شنبه، کاچی می‌ پزند و حداکثر آش رشته هم سر سفره می ‌گذارند.

آش خیار:

این آش در شهریور ماه که فصل خیار چمبر است، تهیه می‌ شود. مواد آن شامل بلغور، نخود، لوبیا و خیار چمبر است که آن را خرد می‌ کنند و داخل حبوبات پخته شده می ‌ریزند. این آش را با کشک، نعناع، سیر و پیاز داغ می‌ شود.

پوشش و لباس:

نوع پوشش و لباس ایرانی ها با توجه به آداب و رسوم هر منطقه متفاوت است. استفاده از رنگ های شاد و طبیعی در بین جوانان و روستائیان رواج بیشتری دارد.

نگاهی به تاریخ و پیشینه ی ایرانی های باستان و همچنین دوره اسلامی نشانگر این موضوع است که این مردم هیچ زمانی به فرهنگ برهنگی جسم و تن روی نیاورده اند.

استفاده از لباس های آزاد برای پوشاندن کامل بدن زنان در مجامع و همچنین استفاده از روسری جزو ضروریات محسوب می شود. بیش از ۶۰% از جهانگردان خارجی در ایران را زنان تشکیل می دهند.

پوشاک سنتی مردمان استان مرکزی

پوشاک مردان:

سرپوش
کلاه نمدی: این کلاه ساده و بدون لبه است. در شهر مامونیه تنها طبقه رعیت آن را بر سر می‌گذارند.کلاه گوشی: این کلاه از پشم است و توسط مردان روستا بافته می‌شود. این کلاه چون تا پایین گردن را می‌پوشاند، بیشتر در زمستان‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.کلاه پهلو: کلاه پهلو را تنها مردان خانواده‌های اعیان و خوانین بر سر می‌گذارند. این کلاه را در روستای لالاوین «کلاه دوره دار» و در روستای الویر «شبگاه» می‌نامند . کلاه شاپو: کلاه شاپو به صورت مخروطی و بلند است و درگذشته ملاهای مکتب خانه آن را بر سر می‌گذاشتند.
تن پوش
قبا: از جنس کرباس، نازک،  آستین‌دار و بلند است و تا زیر زانو را می‌پوشاند. قبا را بیشتر در فصل بهار و تابستان به تن می‌کنند. در روستای لالایین قبا را «دون» می‌گویند. پیرهن: پیرهن را در شهرهای ساوه، مامونیه و روستاهای آوه و الویر «پیرون piron  » و در سایر نقاط «کوینک»  می‌نامند. پیرهن گشاد و بلند، بدون یقه و دارای سه دکمه در جلو است و تا بالای زانو را می‌پوشاند. آستین آن ساده و بدون دکمه است. در برخی موارد یقه پیراهن تنها با یک دکمه بر روی دوش بسته می‌شود. جلیقه: جلیقه جلو باز و بدون آستین است. در شهر ساوه آن را «جیزقاله» و در مامونیه و لالایین «جلیزقه» می‌نامند. پوستی (پوستین) : پوستی را از پوست گوسفند که پشم آن چیده نشده است،‌ تهیه می‌کنند. بیشتر چوپانان در فصل زمستان پوستی به تن می‌کنند. پوستین را در مامونیه «کورک»، در روستای الویر «بالارکوک» و در روستای خشکرود «کلک» می‌نامند. کپنک: لباس کپنگ را چوپانان در فصل زمستان می‌پوشند و آن را از پشم گوسفند و یا موی بز در محل تهیه می‌کنند. تمان: تمان تن پوششی گشاد و راحت و مانند زیرجومه (زیر شلوار) است. جنس آن از کرباس و بیشتر به رنگ‌های آبی و مشکی است. اعیان و خوانین از پارچه‌های رنگ کبود برای تهیه و دوخت آن استفاده می‌نمایند.
پاپوش

شال پا: شال پا را از پشم می‌بافند و به هنگام چرای دام در زمستان‌ها بر روی ساق پا می‌پیچیند. در روستاهای لالایین و غاذم‌آباد آن را «دولاخ» و در روستای خانقاه ساوه «مچ پیچ» می‌گویند. کلش: نوعی کفش که تخت آن از پارچه است و رویه آن از نخ پنبه بافته می‌شود. در روستای لالایین آن را «آجین» می‌نامند. اوزی چپه: تخت آن لاستیک و رویه آن از چرم است. این کفش را از شهر تهیه می‌کنندو هنگام کشاورزی و چوپانی می‌پوشند. کفش ملکی: تخت آن لاستیک و رویه آن از نخ پنبه بافته می‌شود. این کفش را در روستای آوه و مامونیه «گیوه» و در چناقچی «کش لاستیکی» می‌گویند. پوتون: از لاستیک و ساق بلند است. در روستاهای غاذم‌آباد و الویر آن را «چکمه» می‌گویند. گالش: از لاستیک و یک تکه است. این کفش را در روستای آقچه قلعه «جیر دوستک» و در خشکرود «چاماش» می‌گویند. اک شسته: تخت آن از چرم و رویه آن از نخ پنبه است. در روستای چناقچی بالا آن را «چاروغ» (چاروخ) می‌نامند.

 پوشاک زنان :
سرپوش
کلاه: کلاه را زیر چرقد بر سر می‌گذارند. در روستای چناقچی بالا کلاه را «بورک» می‌گویند. چاقچو: روسری توری بلندی است که بیشتر اعیان آن را بر سر می‌کردند. چرقد: چرقد از جنس کرباس یا متقال و به رنگ سفید است. چادر: چادر نیز به رنگ سفید است و بیشتر از نخ پنبه تهیه می‌شود. دستمال: از جنس ابریشم و بیشتر به رنگ سیاه است و روی چرقد بر سر می‌پیچند. کلقی: روسری بلند و ریش‌داری است که بر روی سر عروس می‌اندازند و بیشتر به رنگ‌های سفید، قرمز و سبز است.
تن پوش
پاچین: پاچین یک تکه و بدون یقه است و از دوش تا مچ پا را می‌پوشاند و دو تا سه دکمه در جلو دارد. برای دوخت آن از پارچه‌های رنگی گل‌دار به رنگ‌های قرمز، سبز و سفید استفاده می‌کنند. پاچین را در روستای آقچه قلعه «پاچون» می‌گویند. کوینک: پیرهن گشاد، بدون یقه با سه دکمه در جلو و آستین‌دار است و تا بالای زانو را می‌پوشاند. برای تهیه و دوخت آن از پارچه‌های گل‌دار به رنگ‌های آبی و قرمز استفاده می‌کنند. قربند: دامن چین‌دار بلندی است و همراه کوینک به تن می‌کنند. تهیه و دوخت آن ده تا دوازده متر پارچه نیاز دارد. قربند را در روستاهای غاذم‌آباد و الویر «شلته» می‌گویند. کت: بیشتر از جنس مخمل است و بیشتر در مراسم عروسی به تن می‌کنند. جلیقه: مانند جلیقه مردان و بیشتر به رنگ‌های شاد است. تمان: مانند نوع مردانه است، با این تفاوت که در دوخت آن تنها از پارچه سیاه رنگ استفاده می‌کنند. در روستای الویر شلوار زنانه را «نظومی» (نظامی) می‌گویند.

زیور آلات
در روستای ساروق اراک زنان از گلوبندی که اشرفی و مریمی است، استفاده می‌کردند. در زیر گلوی خود نیز سنجاق و برخی مهره کبود وصل می‌کردند. در حال حاضر بیشتر زیورآلات از طلا است.
در روستای وفس مهره‌های آبی را به وسیله طناب و بندی می‌پوکوندند. اشرفی‌های ناصرالدین شاهی را داخل هر مهره می‌گذاشتند و به عنوان گلوبند و سینه‌ریز استفاده می‌کردند. گوشواره‌ها را هم شامل بند و مهره بود و گاهی سکه‌های نقره را هم  به گوش آویزان می‌کردند. برای رفع چشم زخم (نظر) گاهی مهره‌ها را به لباس بچه‌هایشان می‌دوختند و یا روی لبه ها پول نقره می‌دوختند که حالت زینت داشت و بیشتر خاص جوانان بود.

بازی های سنتی استان مرکزی

شاه وزیر:

تعداد بازیکنان نامحدود است. بازیکنان بر اساس شرایط سنی، به سمت‌های سلطان، وزیر دست راست، وزیر دست چپ، سرباز و جلاد تعیین می‌شوند. وزیر دست راست اجرای فرامین سلطان را بر عهده دارد و وزیر دست چپ محافظ سلطان است. سربازان نیز از سایر بازیکنان تماشاچیان پذیرایی می‌کنند. سلطان دستور می‌دهد فلان کس را که دزدی کرده، دستگیر کنید و به این‌جا بیاورید. اگر این شخص در جمع نباشد، وزیر دست راست موظف است او را حتی اگر در خانه‌اش خوابیده باشد، دستگیر کند و بیاورد. پس از دستگیر کردن دزد، بنا به فرمان سلطان با او رفتار می‌کنند. مثلاً سلطان دستور می‌دهد که دزد برقصد یا آواز بخواند یا دو یا سه پارچ آب بخورد یا … اگر سلطان دستور به تنبیه او بدهد، جلاد موظف است طبق فرمان سلطان عمل کند.

حمومک بازی:

در آغاز دو سر گروه بازی، بازیکنان خود را انتخاب می‌کنند. سپس روی زمین دایره‌ای به قطر سه تا سه و نیم متر می‌کشند و یکی از گروه‌ها به قید قرعه داخل دایره می‌ایستد. سرگروه که اوسا نام دارد، کمربندی در دست می‌گیرد و نفرات دیگر دست در گردن یکدیگر انداخته و خم می‌شوند، اوسا دور این بازیکنان می‌گردد و از سوارشدن بازیکنان گروه بیرونی بر پشت هم گروه‌های خود جلوگیری می‌کند. اگر اوسا بتواند با کمربند به پایین تنه بازیکن گروه مقابل که پای خود را داخل دایره آورده است، ضربه بزند، گروه بیرونی سوخته و جای گروه‌ها عوض می‌شود.

یک قل دو قل:

ابزار این بازی پنج سنگ کوچک است. در مرحله اول سنگ‌ها را روی زمین به گونه‌ای می‌ریزند تا از یکدیگر فاصله داشته باشند. اگر سنگی به هنگام برداشتن به سنگ دیگری برخورد کند، آن فرد از بازی خارج می‌شود. در مرحله دوم سنگ‌ها را به گونه‌ای می‌ریزند که بتوان آن‌ها را دو تا دو تا از روی زمین برداشت. در مرحله سوم سنگ‌ها را طوری می‌ریزند تا سه سنگ در کنار هم روی زمین قرار گیرد. در مرحله چهارم سنگ‌ها را در کنار هم روی زمین می‌ریزند و همه آن‌ها را یک مرتبه جمع می‌کنند. در صورتی که تمام مراحل بدون جا ماندن سنگ به درستی انجام شود، بازیکن برنده محسوب می‌شود.

همزو:

گروهی از بازیکنان در یک حلقه می‌ایستند. یک نفر از آن‌ها سنگی در دست دارد و آن را مخفیانه به دست یکی از افراد می‌دهد و همه به طرف یک محل که از قبل مشخص شده است، می‌دوند. اگر بتوانند در طول مسیر فرد حامل سنگ را شناسایی کنند، آن فرد مجبور است از محل مشخص شده با صدای همزوو… به محل قبلی باز گردد. اگر نتوانستند او را شناسایی کنند، بازی دست اوست و باید سنگ را بین بقیه گروه تقسیم نماید.

کوکو بازی:

یک چاله کوچک در زمین حفر می‌کنند. یک نفر یک دستش را داخل چاله می‌گذارد و به وسیله پاهایش از خود دفاع می‌کند تا بقیه نتوانند او را بزنند و یا کلاهش را بردارند.

دوز بازی:

تعداد بازیکنان این بازی دو نفر است. هریک از بازیکنان سه مهره دارند که برحسب تر و خشک کردن، مهره ها را به نوبت روی یک جدول چهارخانه می چینند. هر دو نفر سعی می کنند مهره ها را در یک ردیف بچینند و چولته (دوز) بزنند و مانع دوز زدن رقیب شوند بازیکنان به هنگام مهره چینی نمی توانند دوز بزنند. پس از اتمام مهره چینی، مهره ها روی جدول چهارخانه حرکت می دهند. هرکس در هر نوبت یکی از مهره های خود را حرکت می دهد و به خانه خالی مجاور مهره خود می برد، تا اینکه دور بزند و اگر در مجاور مهره اش خانه خالی نباشد، نمی تواند مهره خود را تکان دهد. پس از دوز زدن، مجدداً بازی را شروع می کنند.

یک قل دو قل:

ابزار این بازی پنج سنگ کوچک است. در مرحله اول سنگ‌ها را روی زمین به گونه‌ای می‌ریزند تا از یکدیگر فاصله داشته باشند. اگر سنگی به هنگام برداشتن به سنگ دیگری برخورد کند، آن فرد از بازی خارج می‌شود. در مرحله دوم سنگ‌ها را به گونه‌ای می‌ریزند که بتوان آن‌ها را دو تا دو تا از روی زمین برداشت. در مرحله سوم سنگ‌ها را طوری می‌ریزند تا سه سنگ در کنار هم روی زمین قرار گیرد. در مرحله چهارم سنگ‌ها را در کنار هم روی زمین می‌ریزند و همه آن‌ها را یک مرتبه جمع می‌کنند. در صورتی که تمام مراحل بدون جا ماندن سنگ به درستی انجام شود، بازیکن برنده محسوب می‌شود.

بازی های محلی عشایر استان مرکزی

بازی آقاج آقاج

این بازی نیاز به فضای باز و دو چوب به نام های چیلینگ(چوبی به اندازه کف دست و به ضخامت انگشت انسان) و آغاج (چوب دستی به اندازه تقریباً ۷۵ سانتی متر) دارد و معمولاً دو نفره و گاهی گروهی توسط پسران اجرا می شود. در شکل دو نفره، به قید قرعه نفر اول مشخص می شود و سپس محل شروع بازی را با کشیدن یک خط در روی زمین تعیین می کنند و آن را مَره می نامند. این بازی شامل دو مرحله است که مرحله ی اول آن را توخماقی و مرحله ی دوم آن را حلاسی می گویند. در مرحله‌ی اول بازیکن آغاج را در کف دست برتر و بین انگشتان خود طوری می گیرد که دو تا سه سانتی از آن در بالای دست و بقیه در زیر دست او قرار داشته باشد. آن گاه چیلینگ را در قسمت بالای دست روی آغاج گذاشته، آن را به هوا پرتاب و سعی می کند با حرکت قسمت پایین آغاج به آن ضربه بزند و چیلینگ را به دورتر بفرستد. بازیکن رقیب در فاصله‌ی مشخصی قرار می گیرد و سعی می کند تا چیلینگ پرتاب شده را در دست بگیرد و یا حداقل دستش را به چیلینگ بزند. اگر بازیکن مقابل موفق گردد در نوبت بعدی وی بازی را شروع خواهد کرد. در غیر این صورت نفر اول آغاج را به صورت افقی روی مَره قرار می دهد و بازیکن مقابل موظف است چیلینگ را بردارد و آن را از همانجا به طرف آغاج بیندازد. اگر چیلینگ به آغاج بخورد، بازی عوض می شود و در غیر این صورت نفر اول دوباره مرحله بالا را تکرار خواهد نمود و اگر سه بار پشت سر هم موفق شود، وارد مرحله حلاسی می شود که این مرحله چیلینگ را با یک دست می گیرند و با دست دیگر به آغاج ضربه می زنند. در مرحله حلاسی نیز نفر مقابل سعی در گرفتن چیلینگ و یا زدن دست خود به آن می کند و در صورت موفق شدن بازی عوض می شود و در غیر این صورت بایستی چیلینگ را به مَره بیندازند که بر خلاف مرحله‌ی قبلی در این مرحله بازیکن اول با داشتن آغاج در دست سعی می کند که چیلینگ را زده، مانع از رسیدن آن به مَره شود، اگر چیلینگ نزدیک مَره بیفتد و فاصله‌ی آن تا مَره کمتر از اندازه باشد، بازی عوض خواهد شد. بازی به همین شکل ادامه پیدا میکند تا این که بازیکن مقابل بتواند با گرفتن چیلینگ در هوا و یا انداختن آن به نزدیک مَره بازی را عوض کند. *اگر تعداد بازیکنان بیشتر از دو نفر باشد، ابتدا بازیکنان به دو گروه تقسیم می شوند و بعد از قرعه کشی، گروه اول بازی را شروع میکند. نحوه بازی همانند بازی دو نفره است با این تفاوت که اگر بازیکنان گروه مقابل چیلینگ را در هوا بگیرند، همه بازیکنان گروه اول سوخته و بازی عوض خواهد شد. و هرگاه در هوا به چیلینگ دست بزند و یا چیلینگ آنها به مَره اصابت نماید، نفر اول گروه یک سوخته و بازی را نفر دوم ادامه خواهد داد. همچنین در این بازی طبق توافق دو گروه می توان بازیکن سوخته را دوباره وارد بازی کرد و آن زمانی است که در مرحله‌ی حلاسی یکی از بازیکنان بتواند سه بار با موفقیت چیلینگ را زده، از مَره دفاع نماید. شعر بازی در این بخش به صورت زیر است یوالداشیمین بیر قیچی یوالداشیمین ایکی قیچی یوالداشیمین اوچ قیچی من اولسم یوالداش دیری در بازی گروهی زمانی که همه افراد گروه اول سوختند، گروه دوم به مَره می آمدند و گروه قبلی می بایست به میدان می رفتند.

اوشدو اشدو

اهالی ایل شاهسون بعد از فراغت از کار روزانه درون طبیعت دور هم می نشستندتا یه بازی فکری رو/ به اجرا بزارن و/ خستگی از تن در کنن./ *آوای اوشدو اوشدوی اوستای بازی/ همه را به تمرکز و حضور ذهن فرا می خونه/ تا با شنیدن نام پرنده/ انگشت خودشونو به نماد پرواز بالا بگیرن و/ در غیر این صورت/ از بالا بردن دست/ خودداری کنن/ تا مثل امید ترکمن/ مستحق” تاپ تاپونوقاله” نشن./ *بالا بردن دست/ در وقت شنیدن نام جاندارغیرپرنده/ ابراهیم رو مجبور به خوابیدن و/ تحمل ضربات کف دست و/ انتخاب گزینه درست از بین چاقو/ یا قیچی می کنه/ حدس اشتباه/ ادامه کتک خوردن و/ حدس درست/ ادامه بازی رو به همراه داره./ *بازی های سنتی ایران رو/ از نظر محتوا/ می شه/ به پنج گروه بازی های آیینی/ تقلیدی/ تخیلی/ ورزشی/ و فکری تقسیم کرد. بازی اوشدو اوشدو یا پرید پرید/ که در مناطق دیگه/ با نام های کلاغ پر/ و کلاغ فر/ شناخته میشه/ جزء دسته بازی های فکری آموزش مفاهیم و هوش/ قرارمی گیره./ که حضور ذهن/ در اون/ نقش بسزایی داره

 هلو چیلو

ادوات/ و وسایل بکارگرفته شده/ در بازی های محلی/ برگرفته شده از طبیعته/ در بازی هلّو چیلّو هم/ چوبی بزرگ به نام هلّو یا هیلّو/ و چوبی کوچک/ به نام چیلّو/ ادوات بازی گروه شروع کننده است/ و چند چوب بزرگ/ به نام آغاج/ ادوات بازی گروه مقابله./ در این بازی/ چنانچه پس از پرتاب چیلّو یا چوب کوچک/ گروه مقابل/ با آغاج اونو بزنن/ بازیکن پرتاب کننده/ از دور بازی کنارمیره./ در ضمن/ اگه در حین بازی/ گروه مقابل/ چوب کوچیک یا همون چیلّو رو به فاصله ای کمتر از یک هیلّو/ از نقطه شروع بازی/ بندازه/ در صورت نداشتن بازیکن/ برای ادامه بازی/ جای دو گروه/ عوض میشه./ بازی هلّو چیلّو/ اگرچه بازی رقابتیه/ اما اعلام آماده باشی که در هنگام پرتاب/ و دریافت/ از دو گروه به گوش میرسه/ نشان از بازی دوستانه داره./ بازی هلّو چیلّو/ که در بعضی مناطق دیگه/ با عنوان گوول بازی معروفه/ از نظر شکل اجرا/ جزء بازی های گروهی پرتحرک و قاعده دار محسوب میشه/ و از نظر محتوا/ در دسته بازی های جسمی- حرکتی قرار می گیره./ در بازی های گروهی/ افراد/ شیوه رفتار صحیح و همدلانه و/ برقراری ارتباط با دیگران رو یاد میگیرن./ در ضمن پذیرش قانون و مقررات/ نظم و تبعیت از رهبر/ و احترام به حقوق دیگران نیز/ در این بازی ها تمرین میشه./ بازی – ایل شاهسون- استان مرکزی- گروهی

توپ مرره

کاشتن مرّه یا مرته، یا هدف کندن چاله ای به اندازه مچ دست برای نقطه شروع بازی تریا خشک بعد از یارکشی همه و همه خبر از اجزای یه بازی توسط اهالی ایل شاهسون داره. در بازی توپ مرّه، هر بازیکن بعد از زدن ضربه سعی می کنه خودشو به مرّه برسونه و برگرده درغیر اینصورت در کنار مرّه می مونه تا تو فرصتی مناسب، به نقطه شروع برگرده و بازی رو ادامه بده. بازیکنی که قبل از رسیدن به مرّه یا هدف، بزننش از دور بازی خارج میشه و باید منتظر بمونه تو یه فرصت مناسب دوباره خودشو به مرّه برسونه و برگرده. در صورتی که بازیکنی بعد از دو یا سه پرتاب نتونه ضربه مناسبی به توپ بزنه از دور بازی کنار میره و تنها راه برگشتنش به بازی اینه که بعد از ضربه یکی از یاراش خودشو به مرّه برسونه و برگرده. در ضمن اگر بعد از ضربه زدن تیم مقابل توپ رو تو هوا بگیرنو به اصطلاح “هواگیری” کنن جای دو گروه عوض میشه. اگه بازیکنی بعد از زدن ضربش موفق بشه خودشو به مرّه برسونه و برگرده به عنوان امتیاز خودش ضربه بعدی رو میزنه. حضوردرجمع، مسئولیت پذیری، همکاری در بازی ها، استفاده بهینه از اوقات فراغت، احساس مفید بودن را در افراد تقویت می کنه که یکی از نیازهای مهم انسان هاست. این بازی جزء بازی های گروهی قاعده داره که بسیار پر تحرکه و نقش قابل توجهی در تقویت عضلات بزرگ بدن، شش ها و قلب داره. این بازی در بیشتر نواحی ایران رایج بوده و با عناوینی مانند: توپ و چوب – توپ دو ، شناخته می شده.

کوره ملیک

کوره ملیک/ بازی و تفریحی دیگه/ از مردان با صفای شاهسون ساوه/ بعد از اینکه با چوب دستی/ نقطه آغاز رو تعیین می کنن و/ حدود ۲۵متر از اونجا فاصله میگیرن/ تا با چوب و کلاه/ هدفی رو برای نشونه گیری مشخص کنن./ مبارزه برای دستیابی به هدفی واحد/ بین قبایل و طوایف/ امری اجتناب ناپذیر بوده./ دستیابی به چشمه آب/ یا چراگاهی آباد/ گاه نیاز به مبارزه با رقیبی داشت/ که اون هم/ مدعی بدست آوردنش بود./ حق پیشی گرفتن در شکست دشمنی مشترک/ و یا عاملی مزاحم/ مثل حیوونی وحشی/ برای قبیله ها افتخاروسربلندی به همراه داشت و/ چه بسا امکانات خاصی رو/ در اختیار اونها قرار میداد./ پس در شرایط صلح و فراغت/ بازسازی نمادین این مبارزه/ بهترین راه/ برای تمرین/ و تقویت نیروهای هر قبیله بوده./ مهارت های لازم برای بازی کوره ملیک/ دقت در دیدن و/ نشانه گیری و/ هماهنگی بین چشم و دسته/ تا با استفاده از این مهارت ها/ بتونی هدف رو بهتر بزنی./ در بازی کوره ملیک/ اعضا دو گروه سعی می کنن/ بعد از نشونه گیری دقیق/ چوب رو به سمت هدف پرتاب کنن./ چون/ هر گروهی که دفعات بیشتری هدف رو بزنه/ برنده نهایی بازی میشه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.